۲۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۵۷

یار شو و یارْ بین، دل شو و دِلْدارْ بین
در پِیِ سَروِ رَوان چَشمه و گُلْزارْ بین

بَرجِه و کاهِل مَباش، در رَهِ عیش و مَعاش
پیش کَشی کُن قُماش، رونَقِ تُجّارْ بین

جُملهٔ تُجّارِ ما، اَهلِ دل و اَنْبیا
هم رَهِ این کاروان، خالِقِ غَفّارْ بین

آمد محمود باز، بر دَرِ حُجره‌یْ اَیاز
عشقْ گُزینْ عشقْ باز، دولَتِ بسیارْ بین

خاکِ اَیازم که او، هست چو من عشقْ خو
عشق شود عشقْ جو، دِلْبَرِ عَیّارْ بین

سُنَّتِ نیکوست این، چارُقِ با پوستین
قبله کُنَش بَهرِ شُکر، باقی از ایثارْ بین

ساعتِ رنج و بَلا، چارُق بین می‌شوی
بی‌مَرَضی خویش را خَسته و بیمارْ بین

چارقِ ما نُطْفه دان، خونِ رَحِمْ پوستین
گوهرِ عقل و بَصَر، از شَهِ بیدارْ بین

گوهرْ پیشَین بِنِهْ، تا کُنَدَت میرِ دِهْ
کُهنه دِهْ و نو سِتان، دانه دِهْ، انْبارْ بین

تا نِگَری در زمین، هیچ نَبینی فَلَک
یک دمِهْ خود را مَبین، خِلْعَتِ دیدارْ بین

این سُخَنِ دُرنِثار، هم به سُخَن دِهْ سِپار
پس تو زِ هر جُزوِ خویش، نکته و گفتارْ بین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.