۳۷۴ بار خوانده شده
میبینَمَت که عَزمِ جَفا میکُنی، مَکُن
عَزْمِ عِتاب و فُرقَتِ ما میکُنی، مَکُن
در مَرغْزارِ غَیرت، چون شیرِ خشمگین
در خونَم ای دو دیده چَرا میکُنی، مَکُن
بَختِ مرا چو کِلْکْ نِگونْ میکُنی، مَکُن
پُشتِ مرا چو دالْ دوتا میکُنی، مَکُن
ای تو تمامْ لُطفِ خدا و عَطایِ او
خود را نَکال و قَهرِ خدا میکُنی، مَکُن
پیوند کردهیی کَرَم و لُطفْ با دِلَم
پیوند کرده را چه جُدا میکُنی، مَکُن
آن بَیذَقی که شاهْ شُدهست از رُخِ خوشَت
بازش به ماتِ غَم چه گدا میکُنی، مَکُن
آن بندهیی که بَدْر شُد از پَرتوِ رُخَت
چون ماهِ نو زِ غُصّه دوتا میکُنی، مَکُن
گَر گَبْر و مومن است، چو کُشتهیْ هوایِ توست
بر گَبْرِ کُشته، تو چه غَزا میکُنی، مَکُن
بیهوش شو، چو موسی و هَمچون عَصا خَموش
مانند طورْ تو چه صَدا میکُنی، مَکُن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عَزْمِ عِتاب و فُرقَتِ ما میکُنی، مَکُن
در مَرغْزارِ غَیرت، چون شیرِ خشمگین
در خونَم ای دو دیده چَرا میکُنی، مَکُن
بَختِ مرا چو کِلْکْ نِگونْ میکُنی، مَکُن
پُشتِ مرا چو دالْ دوتا میکُنی، مَکُن
ای تو تمامْ لُطفِ خدا و عَطایِ او
خود را نَکال و قَهرِ خدا میکُنی، مَکُن
پیوند کردهیی کَرَم و لُطفْ با دِلَم
پیوند کرده را چه جُدا میکُنی، مَکُن
آن بَیذَقی که شاهْ شُدهست از رُخِ خوشَت
بازش به ماتِ غَم چه گدا میکُنی، مَکُن
آن بندهیی که بَدْر شُد از پَرتوِ رُخَت
چون ماهِ نو زِ غُصّه دوتا میکُنی، مَکُن
گَر گَبْر و مومن است، چو کُشتهیْ هوایِ توست
بر گَبْرِ کُشته، تو چه غَزا میکُنی، مَکُن
بیهوش شو، چو موسی و هَمچون عَصا خَموش
مانند طورْ تو چه صَدا میکُنی، مَکُن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.