۴۰۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۲۲

ای زیان و ای زیان و ای زیان
هوشیاری در میانِ مَستیان

گَر بیاید هوشیاری راه نیست
وَرْ بیاید مَست، گیر، اَنْدَرکَشان

گَر خُماری، باده خواهی، اَنْدَرآ
نان پَرَستی، رو که این جا نیست نان

آن کِه او نان را بُتِ خود کرده است
کِی دَرآیَد در میانِ این بُتان؟

وَرْ دَرآید، چادر اَنْدَر رو کَشَند
تا نَبینَد رویَشان آن قَلْتَبان

سیم‌بَر خواهیم و زیبا هَمچو خویش
سیمْ نَسْتانیم پیدا و نهان

آن کِه او خوبی به سیم و زَر فُروخت
روسْپی باشد، نه حورانِ جِنان

تا نگردی پاک دلْ چون جِبْرَئیل
گر چه گَنجی، دَرنگُنجی در جهان

چَشمِ خود را شُسته عارف بیست سال
مَشکْ مَشک آورده از اشکِ رَوان

مُعْتَمد شو تا دَرآیی در حَرَم
اَوَّلا بَربَند از گفتن دَهان

شَمسِ تبریزی گُشایَد راهِ شَرق
چون شَوی بَسته دَهان و رازدان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.