۳۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۸۱

مُطربا نَرمَک بِزَن، تا روحْ بازآید به تَن
چون زَنی، بر نامِ شَمسُ الدّینِ تبریزی بِزَن

نامِ شَمسُ الدّین به گوشَت بهتر است از جسم و جان
نامِ شَمسُ الدّین چو شمع و جانِ بنده چون لَگَن

مُطربا بَهرِ خدا، تو غیرِ شَمسُ الدّین مگو
بر تَنِ چون جانِ او بِنْواز تَنْ تَنْ تَنْ تَنَن

تا شود این نَقْشِ تو رَقصان به سویِ آسْمان
تا شود این جانِ پاکَت پَرده سوز و گام زَن

شَمسِ دین و شَمسِ دین و شَمسِ دینْ می‌گوی و بَس
تا بِبینی مُردگانْ رَقصان شُده اَنْدَر کَفَن

مُطربا گرچه نه‌یی عاشق، مَشو از ما مَلول
عشقِ شَمسُ الدّین کُند مَر جانْت را چون یاسَمَن

لاله‌ها دَسْتَک زَنان و یاسَمینْ رَقصان شُده
سوسَنَک مَسْتَک شده گوید کِه باشد خود سَمَن؟

خارها خندان شُده، بر گُلْ بِجُسته بَرتَری
سنگ‌ها با جان شده، با لَعْل گوید ما و من

اَیُّهَا السّاقی، اَدِر کاسَ الْحُمَیّا نِصْفَهُ
اِنَّ عِشْقی مِثْلُ خَمْرٍ، اِنَّ جِسْمی مِثْلُ دَنّ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.