۳۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۱

صد شکر کز حلاوت هستی گذشته ایم
وز ذوق هوشیاری و مستی گذشته ایم

ای خوشدلی مناز که ما از بساط عمر
در روزگار باد پرستی گذشته ایم

در راه راست گام به اندیشه می نهیم
از بس که بر بلندی و پستی گذشته ایم

راز درون پرده ز بیرون نوشته، لیک
دایم به این صحیفهٔ مستی گذشته ایم

عرفی به راه روان عدم جای بار نیست
تا تو کلاه گوشه شکستی، گذشته ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.