۳۴۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۰

ما نقد را ز جمله به غماز داده ایم
در دام هر چه آمده پرواز داده ایم

بعد از هزار شکوه به غم دل نهند خلق
ما خویش را تسلی ز آغاز داده ایم

از بانگ طبل باز دل ما نمی رمد
ما کبک خود به چنگل شهباز داده ایم

مردم نهند در کف کوشش عنان خویش
ما دست خویش را به عنان باز داده ایم

ای وهم آبرو مده از کف، که بارها
الزام وسوسه به خرد باز داده ایم

عرفی به دوست کامی دشمن صبور نیست
این مژده اش به طالع ناساز داده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.