۳۱۶ بار خوانده شده

بخش ۱۹

چندانکه ملک این کلمه بشنود شادی و نشاط بر وی غالب گشت، و دلایل فرح و ابتهاج و مخایل مسرت و ارتیاح در ناصیه مبارک او ظاهر گشت.

این منم یافته مقصود و مراد دل خویش
از حوادث شده بیگانه و با دولت، خویش؟
و پس فرمود که: مانع سخط و حایل سیاست آن بود که صدق اخلاص و مناصحت تو می‌شناختم و می‌دانستم که در امضای آن مثال، توقفی کنی و پس از مراجعت و استطاع دران شرعی بپیوندی، که سهو ایران دخت اگرچه بزرگ بود عذاب آن تااین حد هم نشایست، و بر تو ای بلار، در این مفاوضت تاوان نیست چه می‌خواستی که قرار عزیمت ما در تقدیم و تاخیر آن عرض بشناسی و باتقانی تمام قدم در کار نهی، بدین حزم خرد و حصافت تو آزموده تر گشت و اعتماد بر نیک بندگی و طاعت تو بیفزود و خدمت تو دران موقعی هرچه پسندیده تر یافت و ثمرت آن هرچه مهناتر ارزانی داریم، و خدمتگار باید که بزیور وقار و حزم متحلی باشد تا استخدام او متضمن فایده گردد، و راست گفته‌اند که: زاحم بعود او دع.

پیش حصار حزم تو کان حصن دولتست
بحر محیط سنگ نیارد بخندقی
این ساعت بباید رفت و پرسش ما با فراوان آرزومندی و معذرت بایران دخت رسانید و گفت:

بی طلعت تو مجلس بی ماه بود گردون
بی قامت تو میدان، بی سرو بود بستان
و تعجیل باید نمود تا زودتر بباید و بهجت و اعتداد ما که بحیات او تازه گشته است تمام گرداند، و مانیز از حجره مفارقت بحجله مواصلت خرامیم و مثال دهیم تا مجلس خرم بیارایند و بیارند.

زان می‌که چو آه عاشقان از تف
انگشت کند بر آب زورق را
بلار گفت: صواب همینست و در امضای این عزیمت تردد نیست.

می کش که غمها می‌کشد، اندوه مردان وی کشد،
در راه رستم کی کشد جز رخش بار روستم؟
پس بیرون آمد و بنزدیک ایران دخت رفت و گفت:

روز مبارک، شد و مراد برآمد
باز چو اقبال روزگار درآمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸
گوهر بعدی:بخش ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.