۳۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۱۴

گر بگویم ز نظر یار نهان است، غلط
ور بگویم که به هر دیده عیان است، غلط

شش جهت فیض پذیر از نظر رحمت اوست
ور بگویم که به سویی نگران است، غلط

می کُشد زارم و گنهی نیست مرا
ور بگویم که مرا دشمن جان است، غلط

تیر دلدوز شهیدان همه از ترکش اوست
ور بگویم که از آن شست و کمان است، غلط

جز گمان هیچ ندارم به کف از صدق خبر
ور بگویم که همین محض گمان است، غلط

عرفی ار بی خبرت خواند، غلط نشماری
گوهرش گر بشناسی ز چه کان است، غلط
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.