۲۸۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۷

به گوش صبر دلا نالهٔ شبانه مکش
سمند شوخ مزاج است، تازیانه مکش

نگویمت که به دل های ریش رحمی کن
شکست قیمت عنبر، به زلف شانه مکش

چنین به آتش گل، عندلیب، در گلشن
به هرزه مشت خسی را به آشیانه مکش

چه کرده اند تذروان بی گناه، ای غیر
بیا و در چمن قدس دام و دانه مکش

هوای تیر تو هر ذره را بود در دل
چو بر نشان بزنی، تیر از نشانه مکش

گرت ز آتش دل نیست لذتی عرفی
بگو که نیم نفس از دل زبانه مکش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.