۲۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۲

کونین مست و بادهٔ نابی ندیده کس
سیراب دو عالم و آبی ندیده کس

مردند تلخ کام جهانی و هیچ گاه
در جام عشوه زهر عتابی ندیده کس

مخمور نیمه مست فراوان بود، فغان
کز جام لطف مست و خرابی ندیده کس

دردا که طفل طالع ما یافت تربیت
در عالمی که فصل شبابی ندیده کس

در عهد جور لطف تو دست امید را
گیرندهٔ عنان و رکابی ندیده کس

فریاد ازین غرور که در صید زیرکان
زان ترک نیم مست شتابی ندیده کس

موسی ندیده ور نه به اکرام یک نگاه
صد جلوه کرد حسن و حجابی ندیده کس

عرفی در آ به زمرهٔ مستان، کزین گروه
آلودهٔ گناه و ثوابی ندیده کس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.