۲۶۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۱۴

نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی
حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی

اگر بیند هجوم خط به دور شکّر لعلش
ز حسرت مور جوهر در دم خنجر کند بازی

به دوران تو گردون مهرهٔ سیاره می‌چیند
بفرما چشم فتان را که تا ابتر کند بازی

به بزم بیقراری مشرب عیش شرر دارم
من و اشکی ‌که چون اطفال با اخگر کند بازی

اگر تحریر خط دلفریبش سر کنم بیدل
زبان ‌کلک خشک من به مشک تر کند بازی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.