۲۴۷ بار خوانده شده
سر خوش آن نرگس مستانهایم
ما گدایان در میخانهایم
قید دل ما را امل فرسود کرد
در کمند ریشهٔ این دانهایم
شغل سر چنگ حوادث مفت ماست
زلف بیداد آشنای شانهایم
چون سحر جیبی که ما وا کردهایم
خندهٔ بیمطلب دیوانهایم
بی چراغ از ما که مییابد سراغ
خانهٔ گم کردهٔ پروانهایم
اسم ما تهمتکش وصف است و بس
گر پر و خالی همین پیمانهایم
بت پرستی باعث ایجاد ماست
برهمن زادان این بتخانهایم
گر نفس سرمایهٔ این فرصت است
آشنا تا گفتهای بیگانهایم
ما و من پر سحر کار افتاده است
هر چه میگوییم هست اما نهایم
بیدل از وهم جنون سامان مپرس
گنج ناپیدا و ما ویرانهام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ما گدایان در میخانهایم
قید دل ما را امل فرسود کرد
در کمند ریشهٔ این دانهایم
شغل سر چنگ حوادث مفت ماست
زلف بیداد آشنای شانهایم
چون سحر جیبی که ما وا کردهایم
خندهٔ بیمطلب دیوانهایم
بی چراغ از ما که مییابد سراغ
خانهٔ گم کردهٔ پروانهایم
اسم ما تهمتکش وصف است و بس
گر پر و خالی همین پیمانهایم
بت پرستی باعث ایجاد ماست
برهمن زادان این بتخانهایم
گر نفس سرمایهٔ این فرصت است
آشنا تا گفتهای بیگانهایم
ما و من پر سحر کار افتاده است
هر چه میگوییم هست اما نهایم
بیدل از وهم جنون سامان مپرس
گنج ناپیدا و ما ویرانهام
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.