۲۵۰ بار خوانده شده
از انفعال عشرت موهوم آگهم
ای چرخ پر مکن قدح هاله از مهم
صبح ازل شکوفهٔ اشکم بهار داشت
هم در پگاه بود چراغان بیگهم
شمعم فروتنی ز مزاجم نمیرود
هر چند سر به اوج کشم مایل چهم
پا درگل کدورتم از التفات جسم
گر اندکی ز وهم برآیم منزهم
کو جهد همتی که به همدوشیت رسد
ازگردن بلند تو یکدست کوتهم
پیری شکنج پوست به جسم فسرده است
رختم امید شستکنون میکند تهم
از قامت خمیده گذشتن وبال شد
این ناخن بریده که افکند در رهم
گنجینه و ذخیرهٔ اسباب اعتبار
دست تاسفی است اگر آوری بهم
خاکم به پایمالی وضعم تأملی
تا بینی آستانکهام یا چه درگهم
از کبک من ترانهٔ مستان شنیدنیست
چیزی دگر مپرس همین الله الهم
تا بارگاه فقر شکوه که میرسد
بیدل گذشتگیست جنیبتکش شهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ای چرخ پر مکن قدح هاله از مهم
صبح ازل شکوفهٔ اشکم بهار داشت
هم در پگاه بود چراغان بیگهم
شمعم فروتنی ز مزاجم نمیرود
هر چند سر به اوج کشم مایل چهم
پا درگل کدورتم از التفات جسم
گر اندکی ز وهم برآیم منزهم
کو جهد همتی که به همدوشیت رسد
ازگردن بلند تو یکدست کوتهم
پیری شکنج پوست به جسم فسرده است
رختم امید شستکنون میکند تهم
از قامت خمیده گذشتن وبال شد
این ناخن بریده که افکند در رهم
گنجینه و ذخیرهٔ اسباب اعتبار
دست تاسفی است اگر آوری بهم
خاکم به پایمالی وضعم تأملی
تا بینی آستانکهام یا چه درگهم
از کبک من ترانهٔ مستان شنیدنیست
چیزی دگر مپرس همین الله الهم
تا بارگاه فقر شکوه که میرسد
بیدل گذشتگیست جنیبتکش شهم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.