۴۳۴ بار خوانده شده
تو کریم مطلق و من گدا چهکنی جز این که نخوانیام
در دیگرم بنماکه من به کجا روم چو برانیام
کسی از محیط عدم کران چه ز قطره واطلبد نشان
ز خودم نبردهای آن چنانکه دگر به خود نرسانیام
به کجاست آنقدرم بقاکه تاملی کندم وفا
عرق خجالت فرصتم نم انفعال زمانیام
به فسردنم همه تن الم به تردد آبله در قدم
چو غبار داغ نشستنم چو سرشک ننگ روانیام
سحر طلسم هوا قفس همه جاست منفعل هوس
چقدر عرق کُنَدم نفس که به شبنمی بستانیام
ز کدورت من و ما پُرم غم بار دل به که بشمرم
ستم است سنگ ترازویی که نفس کشد ز گرانیام
ز حضور پیریام آنقدر اثر امتحان قبول و رد
که رساند بر در نیستی خم پشت پای جوانیام
نه به نقش بسته مشوّشم، نه به حرف ساخته سرخوشم
نفسی به یاد تو میکشم چه عبارت و چه معانیام
همه عمر هرزه دویدهام خجلم کنون که خمیدهام
من اگر به حلقه تنیدهام تو برون در ننشانیام
ز طنین پشهٔ بینفس خجلست بیدل هیچکس
به کجایم وکهام و چهامکه تو جز به ناله ندانیام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در دیگرم بنماکه من به کجا روم چو برانیام
کسی از محیط عدم کران چه ز قطره واطلبد نشان
ز خودم نبردهای آن چنانکه دگر به خود نرسانیام
به کجاست آنقدرم بقاکه تاملی کندم وفا
عرق خجالت فرصتم نم انفعال زمانیام
به فسردنم همه تن الم به تردد آبله در قدم
چو غبار داغ نشستنم چو سرشک ننگ روانیام
سحر طلسم هوا قفس همه جاست منفعل هوس
چقدر عرق کُنَدم نفس که به شبنمی بستانیام
ز کدورت من و ما پُرم غم بار دل به که بشمرم
ستم است سنگ ترازویی که نفس کشد ز گرانیام
ز حضور پیریام آنقدر اثر امتحان قبول و رد
که رساند بر در نیستی خم پشت پای جوانیام
نه به نقش بسته مشوّشم، نه به حرف ساخته سرخوشم
نفسی به یاد تو میکشم چه عبارت و چه معانیام
همه عمر هرزه دویدهام خجلم کنون که خمیدهام
من اگر به حلقه تنیدهام تو برون در ننشانیام
ز طنین پشهٔ بینفس خجلست بیدل هیچکس
به کجایم وکهام و چهامکه تو جز به ناله ندانیام
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.