۳۳۲ بار خوانده شده
نیرنگ امل گل بقا بود
امید بهار مدعا بود
کس محرم اعتبار ما نیست
آیینهٔ ما خیال ما بود
حیرت همه جا ترانهسوزست
آیینه وعکسیک نوا بود
شادم که شهید بیکسم را
خندیدن زخم خونبها بود
خونی که نریختم به پایت
پامال تحیر حنا بود
آن رنگ که آشکار جستیم
در پردهٔ غنچهٔ حیا بود
دل نیز نشد دلیل تحقیق
آیینه به عکس آشنا بود
گر محرم جلوهات نگشتیم
جرم نگه ضعیف ما بود
فریاد که سعی بسمل ما
چون کوشش موج نارسا بود
گلریزی اشک، بوی خون داشت
این سبحه ز خاککربلا بود
بر حرف هوس بیان هستی
دخلیکه نداشتم بجا بود
بیدل ز سر مراد دنیا
برخاست کسی که بیعصا بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
امید بهار مدعا بود
کس محرم اعتبار ما نیست
آیینهٔ ما خیال ما بود
حیرت همه جا ترانهسوزست
آیینه وعکسیک نوا بود
شادم که شهید بیکسم را
خندیدن زخم خونبها بود
خونی که نریختم به پایت
پامال تحیر حنا بود
آن رنگ که آشکار جستیم
در پردهٔ غنچهٔ حیا بود
دل نیز نشد دلیل تحقیق
آیینه به عکس آشنا بود
گر محرم جلوهات نگشتیم
جرم نگه ضعیف ما بود
فریاد که سعی بسمل ما
چون کوشش موج نارسا بود
گلریزی اشک، بوی خون داشت
این سبحه ز خاککربلا بود
بر حرف هوس بیان هستی
دخلیکه نداشتم بجا بود
بیدل ز سر مراد دنیا
برخاست کسی که بیعصا بود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.