۱۲۶۳ بار خوانده شده
عاقبت شرم امل بر غفلت ما میزند
ربشهپردازی به خواب دانهها پا میزند
شش جهت کیفیت اسرار دلگلکرده است
رنگ می جام دگر بیرون مینا میزند
خانمان تنگی ندارد گر جنون دزد نفس
خودسری بر آتشت دامان صحرا میزند
تا کجا جمعیت دل نقش بندد آسمان
عمرها شد خجلت گوهر به دریا میزند
از دماغ خاکساری هیچکس آگاه نیست
آبله در زیر پا جام ثریا میزند
همنوای عبرتی درکار دارد درد دل
ناله درکهسار بر هر سنگ خود را میزند
بیگداز از طبع ما رفعکدورت مشکل است
در حقیقت شیشهگر صیقل به خارا میزند
احتیاجی نیستگر شرم طلب افتد به دست
بیحیاییها در چندین تقاضا میزند
جستوجوی خلق مقصد در قدم دارد تلاش
هرچه رفتار است بر نقش کف پا میزند
صانع اسراری از تحقیق خود غافل مباش
جز زبانت نیست آن بالی که عنقا میزند
هر نوا کز انجمن بالد ز دل باید شنید
ساز دیگر نیست مطرب زخمه بر ما میزند
شوخی تقدیر تمهید شکست رنگ ماست
قلقل خود سنگ بر سامان مینا میزند
زین هوسهایی که بیدل در تخیل چیدهایم
یأس اگر بر دل نزد امروز، فردا میزند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ربشهپردازی به خواب دانهها پا میزند
شش جهت کیفیت اسرار دلگلکرده است
رنگ می جام دگر بیرون مینا میزند
خانمان تنگی ندارد گر جنون دزد نفس
خودسری بر آتشت دامان صحرا میزند
تا کجا جمعیت دل نقش بندد آسمان
عمرها شد خجلت گوهر به دریا میزند
از دماغ خاکساری هیچکس آگاه نیست
آبله در زیر پا جام ثریا میزند
همنوای عبرتی درکار دارد درد دل
ناله درکهسار بر هر سنگ خود را میزند
بیگداز از طبع ما رفعکدورت مشکل است
در حقیقت شیشهگر صیقل به خارا میزند
احتیاجی نیستگر شرم طلب افتد به دست
بیحیاییها در چندین تقاضا میزند
جستوجوی خلق مقصد در قدم دارد تلاش
هرچه رفتار است بر نقش کف پا میزند
صانع اسراری از تحقیق خود غافل مباش
جز زبانت نیست آن بالی که عنقا میزند
هر نوا کز انجمن بالد ز دل باید شنید
ساز دیگر نیست مطرب زخمه بر ما میزند
شوخی تقدیر تمهید شکست رنگ ماست
قلقل خود سنگ بر سامان مینا میزند
زین هوسهایی که بیدل در تخیل چیدهایم
یأس اگر بر دل نزد امروز، فردا میزند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.