۳۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۶

ز چشمم آب حسرت می تراود
ز هر مویم شکایت می تراود

چنان در دل خلد گاه نمازم
که کفرم از عبادت می تراود

زهی بی آبرو آن دل که از وی
به کاویدن محبت می تراود

بگو تیغ از چه شربت آب دادی
که از هر زخم لذت می تراود

حذر کن زین دعای آتش آلود
کزین چشمه اجابت می تراود

تراود از دل عرفی سخن ها
ولی هنگام فرصت می تراود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.