۲۸۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۲

هر کس که در بهار به صحرا برون رود
عیش آن گهی کند که به ذوق جنون رود

عارف به خار و گل چو ببیند به روی دوست
روزی دری گشاید و بیخود درون رود

حربا مجوی، بر اثر عشق رو، که گل
رویش به مطلب است، ولی واژگون رود

سرچشمهٔ تراوش دشنام همت است
هر ماجراکه بر سر دنیای دون رود

دریافتم ز بوی تو عرفی، که بهر گام
صد ره دمی به خانهٔ عرفی زبون رود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.