۳۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۷

برهمن کی ره اسلام از بیم و ستم گیرد
بهل تا سوی دیر آید، اجازت از صنم گیرد

طواف کعبه کردم با دل پر آتش و ترسم
که ناگه شعله در بال مرغان حرم گیرد

اگر آزاد گردد دل ز سوز آتش دوزخ
ز صد دریای آتش ، آفت یک شعله کم گیرد

ز آه سرد زاهد تیره گشت آیینهٔ ایمان
دلا عکسی بیفکن تا فروغ جام جم گیرد

خیال چشم اوچون با خود ازعالم برد عرفی
هزاران فتنه و آشوب در شهر عدم گیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.