۳۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۶

هجران شب تار ما ندارد
غم عقدهٔ کار ما ندارد

تا جان به هوای گل فشانیم
گل میل کنار ما ندارد

گر عزم سفر کند خوشش باد
جان طاقت بار ما ندارد

فردوس شراب دارد اما
پیمانه گُسار ما ندارد

ساقی می ناب دارد، اما
در خورد خمار ما ندارد

هر کس که رهین حرف و صوت است
پیغام-نگار ما ندارد

از بس که رمیده ایم و ترسان
غم ذوق شکار ما ندارد

عرفی نه ز دوست-دشمنان است
اما غم کار ما ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.