۳۷۹ بار خوانده شده
اَنْدَر دو کَوْن جانا بیتو طَرَب ندیدم
دیدم بَسی عَجایِب چون تو عَجَب ندیدم
گفتند سوزِ آتش باشد نَصیبِ کافِر
مَحْروم زِ آتشِ تو جُز بولَهَب ندیدم
من بر دَریچهٔ دل بس گوشِ جان نَهادم
چندان سُخَن شنیدم اما دو لب ندیدم
بر بنده ناگهانی کردی نِثارْ رَحْمَت
جُز لُطفِ بیحَدِ تو آن را سَبَب ندیدم
ای ساقیِ گُزیده مانندت ای دو دیده
اَنْدَر عَجَم نَیامَد وَنْدَر عَرَب ندیدم
زان باده که عَصیرَشْ اَنْدَر چُرُش نَیامَد
وان شیشه که نَظیرشْ اَنْدَر حَلَب ندیدم
چندان بِریز باده کَزْ خود شَوَم پیاده
کَنْدر خودیّ و هستی غیرِ تَعَب ندیدم
ای شَمس و ای قَمَر تو ای شَهْد و ای شِکَر تو
ای مادر و پدر تو جُز تو نَسَب ندیدم
ای عشقِ بیتَناهی وِیْ مَظْهَرِ الهی
هم پُشت و هم پناهی کُفْوَت لَقَب ندیدم
پولادپارههاییم آهن رُباست عشقَت
اصلِ همه طَلَب تو در تو طَلَب ندیدم
خامُش کُن ای برادر فَضْل و اَدَب رَها کُن
تا تو اَدَب بِخواندی در تو اَدَب ندیدم
ای شَمسِ حَقِّ تبریز ای اصلِ اصلِ جانها
بیبَصرهٔ وجودت من یک رُطَب ندیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
دیدم بَسی عَجایِب چون تو عَجَب ندیدم
گفتند سوزِ آتش باشد نَصیبِ کافِر
مَحْروم زِ آتشِ تو جُز بولَهَب ندیدم
من بر دَریچهٔ دل بس گوشِ جان نَهادم
چندان سُخَن شنیدم اما دو لب ندیدم
بر بنده ناگهانی کردی نِثارْ رَحْمَت
جُز لُطفِ بیحَدِ تو آن را سَبَب ندیدم
ای ساقیِ گُزیده مانندت ای دو دیده
اَنْدَر عَجَم نَیامَد وَنْدَر عَرَب ندیدم
زان باده که عَصیرَشْ اَنْدَر چُرُش نَیامَد
وان شیشه که نَظیرشْ اَنْدَر حَلَب ندیدم
چندان بِریز باده کَزْ خود شَوَم پیاده
کَنْدر خودیّ و هستی غیرِ تَعَب ندیدم
ای شَمس و ای قَمَر تو ای شَهْد و ای شِکَر تو
ای مادر و پدر تو جُز تو نَسَب ندیدم
ای عشقِ بیتَناهی وِیْ مَظْهَرِ الهی
هم پُشت و هم پناهی کُفْوَت لَقَب ندیدم
پولادپارههاییم آهن رُباست عشقَت
اصلِ همه طَلَب تو در تو طَلَب ندیدم
خامُش کُن ای برادر فَضْل و اَدَب رَها کُن
تا تو اَدَب بِخواندی در تو اَدَب ندیدم
ای شَمسِ حَقِّ تبریز ای اصلِ اصلِ جانها
بیبَصرهٔ وجودت من یک رُطَب ندیدم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.