۳۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۲

چند ز دوران چرخ چند ز هجران یار
سینه شود شعله خیز، دیده شود اشکبار

آنچه کشیدم ازو من بیکی جرعه می
میکده‌ها بایدم از پی دفع خمار

من همه صحرای عشق او همه دریای حسن
من همه شور و جنون او همه باد بهار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.