۳۰۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۷۵

دوشْ عشقِ شَمسِ دین می‌باختیم
سویِ رِفْعَتْ روح می‌اَفْراختیم

در فِراقِ رویِ آن معشوقِ جان
ماحَضَر با عشقِ او می‌ساختیم

در نِثارِ عشقِ جانْ اَفْزایِ او
قالَب از جانْ هر زمان پَرداختیم

عشقِ او صد جانِ دیگر می‌بِداد
ما دَرین داد و سِتَد پَرداختیم

هَمچو چَنگ از حالِ خود خالی شدیم
پَردهٔ عُشّاق را بِنْواختیم

اَنْدَر آن پَرده بُدِه یک پَردگی
کَزْ شُعاعَش پَرده‌ها بِشْناختیم

هر زمان خود را به سویِ پَرده‌یی
حیله حیله پیش تر انداختیم

بُرجْ بُرج و پَرده پَرده بعد از آن
هَمچو ماهِ چارده می‌تاختیم

رو نِمود از سویِ تبریز آفتاب
تا دل از رَختِ طَبیعت آختیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.