۹۳۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۰

منصور و ان الحق ردن و دار و دگر هیچ
ماییم و لبالب شدن از یار و دگر هیچ

گر راه به مراسم کده ی عشق بیابی
الماس بنه بر دل افگار و دگر هیچ

بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ
کای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ

از کعبه گر این بار برون ام بگذارند
ناقوس به دست آرم و زنار و دگر هیچ

عرفی به غلط شهره به زرق است ببینید
صد گل زده بر گوشه ی دستار و دگر هیچ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.