۳۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۲

کسی که بر اثر مدعای خویشتن است
کشیده تیغ ستم در قفای خویشتن است

کسی که مایه ی امکان و شأن مطلب دید
اگر ملول نشیند به جای خویشتن است

چنان ز فیض قناعت به عیش مشغولم
که نفس کام طلب در غذای خویشتن است

هزار معجزه بنمود عشق و عقل جهول
هنوز امت اندیشه های خویشتن است

عدیل فطرت عرفی است همت ساقی
که حاتم دگران و گدای خویشتن است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.