۳۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۷

زخم از دهان تیغ ربودن نزاع ماست
تسلیم گشتن و بتپیدن سماع ماست

در پیشگاه دیر و حرم، هر کجا، که هست
دین شکسته و دل پر خون متاع ماست

صد فوج ناز و عشوه به میدان طلب، که ما
جنگ ستیزه ی تو و عجز شجاع ماست

چون راحت آیدت به سلام، ای رفیق درد
آغوش برگشا که وقت وداع ماست

عرفی نوای مرغ تو در هیچ باغ نیست
این نغمه خاصه ی چمن اختراع ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.