۳۷۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۵

ما تشنه لب و چشمه ی حیوان نفس ماست
درویش جهانیم و هما در قفس ماست

آن زهر پرستی که بود در شکرستان
بیگانه ز خاییدن شکر مگس ماست

آن کعبه روانیم که در بادیه ی راز
خاموشی جاوید فغان جرس ماست

از لذت امید تماشای تو مردن
در باغ تمنا ثمر پیش رس ماست

مرغان اجابت همه بریان و کبابند
در باغ دعایی که نسیمش نفس ماست

عرفی کس ما هر که بود حیله فروش است
در بی کسی آویز که بی گفت کس ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.