۲۹۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۶۲

بویِ آن خوب خُتَن می‌آیَدَم
بویِ یارِ سیم تَن می‌آیَدَم

می رَسَد در گوشْ بانگِ بُلبُلان
بویِ باغ و یاسَمَن می‌آیَدَم

دَردْ چون آبِسْتَنان می‌گیردم
طِفْلِ جان اَنْدَر چَمَن می‌آیَدَم

بویِ زُلفِ مُشکبارِ روحِ قُدس
هَمچو جانْ اَنْدَر بَدَن می‌آیَدَم

یوسُفَم اُفتاده در چاهِ فِراق
از شَهِ مصر آن رَسَن می‌آیَدَم

من شهیدِ عشقم و پُر خون کَفَن
خونْبَها اَنْدَر کَفَن می‌آیَدَم

بر سَرَم نِهْ آن کُلاهِ خُسرَوی
کانْچُنان شیرین ذَقَن می‌آیَدَم

سَر نَهادم هَمچو شمع اَنْدَر لَگَن
سَر نِگَر کَنْدَر لَگَن می‌آیَدَم

جان‌ها بر بامِ تَنْ صَف صَف زدند
کان قُبادِ صَف شِکَن می‌آیَدَم

گوییا آن چَنگِ عشرت ساز یافت
تا نَوایِ تَنْ تَنَن می‌آیَدَم

گوییا ساقیِّ جان بر کار شُد
تا چُنین میْ در دَهَن می‌آیَدَم

یا زِ شَعْشاعِ عَقیقِ احمدی
بویِ رَحْمانْ از یَمَن می‌آیَدَم

یا زِ بویِ شَمسِ تبریزی زِ عشق
نَعْره‌ها‌ بی‌خویشتن می‌آیَدَم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.