۲۷۶ بار خوانده شده
دل مباد افسرده تا برکس نگرددکار سرد
شمع خاموش انجمنها میکند یکبار سرد
عالمی را زیر این سقف مشبک یافتم
چون سر بی مغز زاهد ذر ته دستار سرد
داغ شد دل تا چه درگیرد به این دل مردگان
چارهگر یکسر ز گال و نالهٔ بیمار سرد
انفعال جوهر مرد اختلاط حیز نیست
شعلهها را شمعکافوریکند دشوار سرد
با همه تدبیر ز آتش برنیاید مالدار
پوست اندازد، بود هرچند جای مار سرد
بیتکلف با نفس روزی دو باید ساختن
دل هواخواه و نسیمی دارد این گلزار سرد
تا شود هستیگوارا با غبار فقر جوش
آب در ظرف سفالین میشود بسیار سرد
یأس پیما اشک فرهادم شبی آمد به یاد
نالهای کردم که گردید آتش کهسار سرد
در جوانی به که باشی هم سلوک آفتاب
تا هواگرم است بایدگرس رفتار سرد
بیرواجی دیدی اسرار هنر پوشیده دار
جنس میخواهد لحاف آندم که شد بازار سرد
گرم ناگردیده مژگان آفتابی میرسد
خوابناکان چند باشد سایهٔ دیوار سرد
بدل فسون می و نی آنقدرگرمی نداشت
آرزوهاگشت بر دل از یک استغفار سرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
شمع خاموش انجمنها میکند یکبار سرد
عالمی را زیر این سقف مشبک یافتم
چون سر بی مغز زاهد ذر ته دستار سرد
داغ شد دل تا چه درگیرد به این دل مردگان
چارهگر یکسر ز گال و نالهٔ بیمار سرد
انفعال جوهر مرد اختلاط حیز نیست
شعلهها را شمعکافوریکند دشوار سرد
با همه تدبیر ز آتش برنیاید مالدار
پوست اندازد، بود هرچند جای مار سرد
بیتکلف با نفس روزی دو باید ساختن
دل هواخواه و نسیمی دارد این گلزار سرد
تا شود هستیگوارا با غبار فقر جوش
آب در ظرف سفالین میشود بسیار سرد
یأس پیما اشک فرهادم شبی آمد به یاد
نالهای کردم که گردید آتش کهسار سرد
در جوانی به که باشی هم سلوک آفتاب
تا هواگرم است بایدگرس رفتار سرد
بیرواجی دیدی اسرار هنر پوشیده دار
جنس میخواهد لحاف آندم که شد بازار سرد
گرم ناگردیده مژگان آفتابی میرسد
خوابناکان چند باشد سایهٔ دیوار سرد
بدل فسون می و نی آنقدرگرمی نداشت
آرزوهاگشت بر دل از یک استغفار سرد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.