۳۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۸۲

هرچه گویی از بَهانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم
کار دارم من به خانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

گفته‌یی فردا بیایم لُطف و نیکویی نِمایَم
وَعده است این‌‌ بی‌نشانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

گفته‌یی رَنُجور دارم دلْ زِ غَم پُرشور دارم
این فَریب است و بَهانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

گفت مادرْ مادرانه چون بِبینی دام و دانه
این چُنین گو رَهْ رُوانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

گویی‌‌‌‌اَم امروزْ زارَم نِیَّتِ حَمّام دارم
می نِمایی سنگ و شانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

هر کجا خوانند ما را تا فَریبانند ما را
غیرِ این عالی سِتانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

بر سَرِ مَستان بیایی هر دَمی زَحْمَت نِمایی
کین فُلان است آن فُلانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

گویی‌‌‌‌اَم من خواجه تاشَم عاقِبَت اَنْدیش باشم
تا دَراُفتی در میانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

رو تُرُش کرد آن مُبَرسَم تا زِ شکلِ او بِتَرسَم
ای عَجوزه‌ی بامَثانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

دست از خَشمَم گَزیدی گویی از عشقت گَزیدم
مَغْلَطه است این ای یگانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم

جُمله را نَتْوان شِمُردن شَرحِ یک یک حیله کردن
نیست مَکْرَت را کَرانه لا نُسَلِّم لا نُسَلِّم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.