۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۵۶

ای بُرده نمازِ من زِ هنگام
هین وَقتِ نماز شُد بیارام

ای خورده تو خونِ صد قَلَنْدَر
ای بر تو حَلالْ خون بیاشام

عشقِ تو وان گَهی سَلامَت؟
ای دُشمنِ نَنگ و دُشمنِ نام

مَستیِّ تو وان گَهی سَر و پا؟
دیوانه وان گَهی سَرانجام؟

یک حرف بِپُرسَمَت بگویی
دِلْسوخته دیده‌یی چُنین خام؟

پیداست که یار من مَلول است
خاموش شُدم به کام و ناکام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.