۴۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۳۶

میانِ ما درآ ما عاشقانیم
که تا در باغِ عشقَت دَرکَشانیم

مُقیمِ خانۀ ما شو چو سایه
که ما خورشید را هَمسایگانیم

چو جانْ اَنْدَر جهان گَر ناپَدیدیم
چو عشقِ عاشقانْ گَر‌‌ بی‌نشانیم

وَلیک آثارِ ما پیوستۀ توست
که ما چون جانْ نَهانیم و عِیانیم

هر آن چیزی که تو گویی که آنید
به بالاتر نِگَر بالایِ آنیم

تو آبی لیک گردابیّ و مَحبوس
درآ در ما که ما سیلِ رَوانیم

چو ما در فَقرِ مُطْلَقْ پاک بازیم
به جُز تَصنیفِ نادانی ندانیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.