۵۶۵ بار خوانده شده

حکایت شمارهٔ ۱

حسن میمندی را گفتند سلطان محمود چندین بنده صاحب جمال دارد که هر یکی بدیع جهانی اند چگونه افتاده است که با هیچ یک از ایشان میل و محبتی ندارد چنان که با ایاز که حسنی زیادتی ندارد؟ گفت هر چه به دل فرو آید در دیده نکو نماید.

وانکه را پادشه بیندازد
کسش از خیل خانه ننوازد

و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو
فرشته‌ایت نماید به چشم، کرّوبی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.