۸۶۶ بار خوانده شده

حکایت شمارهٔ ۱۵

پادشاهی پارسایی را دید گفت هیچت از ما یاد آید گفت بلی وقتی که خدا را فراموش می‌کنم

هر سو دود آن کس ز بر خویش براند
وآن را که بخواند بدر کس ندواند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.