۳۷۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۵۵

ز باده‌ای‌ست به بزم شهود، مستی ما
که‌کرد رفع خمار شراب هستی ما

بگو به‌شیخ‌که زکفرتا به دین فرق است
ز خودپرستی تو تا به می‌پرستی ما

زد0بم دست به دامان عشق از همه پیش
مراد ما شده حاصل ز پیش‌دستی ما

به راه دوست چنان مست بادهٔ شوقیم
که بیخودند رفیقان ما ز مستی ما

به پیش سرو قدی خاک راه شد بیدل
بلند همتی ماببین‌وپستی ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.