۳۳۲ بار خوانده شده
سخت موهوماست نقش پردهٔ اظهارما
حیرت است آیینهدارپشت و روی کار ما
چوننگه در خانهٔ چشم خیال اقتادهایم
سایهٔ مژگان تصورکن در و دیوار ما
ریزش خون تمنا، گلفروشیهای رنگ
پرفشانیهای حیرت بلبلگلزار ما
ناله در پرواز دارد کوشش ما چون سپند
کزگداز بال و پر وا میشود منقار ما
چون شرر وحشت قماشان دکان فرصتیم
چیدن دامان رواج گرمی بازار ما
شمع محفل درگشاد چشم دارد سوختن
فرق حیران است در اقبال تا ادبار ما
با همه یأس اعتماد عافیت بر بیخودیست
ناکجا در خواب .غلتد دیدهٔ بیدار ما
قطره سامانیم اما موج دریایکرم
دارد آغوشیکه آسان میکند دشوار ما
غربت هستیگوارا بر امید نیستیست
آه ازآن روزیکه آنجا هم نباشد بار ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
حیرت است آیینهدارپشت و روی کار ما
چوننگه در خانهٔ چشم خیال اقتادهایم
سایهٔ مژگان تصورکن در و دیوار ما
ریزش خون تمنا، گلفروشیهای رنگ
پرفشانیهای حیرت بلبلگلزار ما
ناله در پرواز دارد کوشش ما چون سپند
کزگداز بال و پر وا میشود منقار ما
چون شرر وحشت قماشان دکان فرصتیم
چیدن دامان رواج گرمی بازار ما
شمع محفل درگشاد چشم دارد سوختن
فرق حیران است در اقبال تا ادبار ما
با همه یأس اعتماد عافیت بر بیخودیست
ناکجا در خواب .غلتد دیدهٔ بیدار ما
قطره سامانیم اما موج دریایکرم
دارد آغوشیکه آسان میکند دشوار ما
غربت هستیگوارا بر امید نیستیست
آه ازآن روزیکه آنجا هم نباشد بار ما
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.