۳۴۳ بار خوانده شده
شدی پیر وهمان دربند غفلت میکنی جان را
بهپشت خمکشی تاکی چوگردون بار امکان را
رباضت غره دارد زاهدان را لیک ازبن غافل
گه از خودگرتهیگشتند برگردند همیان را
بود سازتجرد لازم قبطع تعلفها-
برش رد به عرض بینیامی تیغ عریان را
مروتگر دلیل همت اهلکرم باشد
چرا بر خاک ریزد آبروی ابر نیسان را
جهان از شور دلها خانهٔ زنجیر خواهد شد
میفشان بیتکلف دامن زلف پریشان را
به ذوق کامرانیهای عیشآباد رسوایی
ز شادی لب نمیآید به هم چاکگریبان را
دل از سطر نفس یکسرپیام شبهه میخواند
دبیر ناز بر مکتوب ما ننوشت عنوان را
مروتکیشی الفت، وفا مشتاق بوداما
غرور حسن رنگ ما تصورکرد پیمان را
به مضراب سبب آهنگ اسرارم نمیبالد
پریدنفای چشمم بال نگرفتهست مژگان را
به جزتسلیم، ساز جرأت دیگر نمیبینم
خمیدن میکشد بیدل کمان ناتوانان را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بهپشت خمکشی تاکی چوگردون بار امکان را
رباضت غره دارد زاهدان را لیک ازبن غافل
گه از خودگرتهیگشتند برگردند همیان را
بود سازتجرد لازم قبطع تعلفها-
برش رد به عرض بینیامی تیغ عریان را
مروتگر دلیل همت اهلکرم باشد
چرا بر خاک ریزد آبروی ابر نیسان را
جهان از شور دلها خانهٔ زنجیر خواهد شد
میفشان بیتکلف دامن زلف پریشان را
به ذوق کامرانیهای عیشآباد رسوایی
ز شادی لب نمیآید به هم چاکگریبان را
دل از سطر نفس یکسرپیام شبهه میخواند
دبیر ناز بر مکتوب ما ننوشت عنوان را
مروتکیشی الفت، وفا مشتاق بوداما
غرور حسن رنگ ما تصورکرد پیمان را
به مضراب سبب آهنگ اسرارم نمیبالد
پریدنفای چشمم بال نگرفتهست مژگان را
به جزتسلیم، ساز جرأت دیگر نمیبینم
خمیدن میکشد بیدل کمان ناتوانان را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.