۳۵۹ بار خوانده شده
نگاه وحشی لیلی چه افسونکرد صحرا را
کهنقش پای آهو چشممجنونکرد صحرارا
دل از داغ محبتگر به این دیوانگی بالد
همانیکلالهخواهدطشتپرخونکردصحرارا
بهار تازهرویی حسن فردوسی دگر دارد
گشاد جبهه رشک ربع مسکونکرد صحرا را
به پستی در نمانیگر به آسودن نپردازی
غبارپرفشان هم دوشگردونکرد صحرا را
دماغ اهل مشرب با فضولی برنمیآید
هجوم این عمارتها دگرگونکرد صحرا را
ز خودداری ندانستیم قدر عیش آزادی
دل غافل بهکنج خانه مدفونکرد صحرا را
ندانم گردباد از مکتب فکرکه میآید
کهاین یک مصرع پیچیده موزونکردصحرارا
به قدر وسعت است آماده استعداد ننگی هم
بلندی ننگ چین بردامن افزونکرد صحرارا
غبارم را ندانم در چه عالم افکند یارب
غم آزادییکز شهر بیرونکرد صحرا را
بهکشتی از دل مأیوس باید بگذرم بیدل
شکستاینآبلهچندانکهجیحونکردصحرا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کهنقش پای آهو چشممجنونکرد صحرارا
دل از داغ محبتگر به این دیوانگی بالد
همانیکلالهخواهدطشتپرخونکردصحرارا
بهار تازهرویی حسن فردوسی دگر دارد
گشاد جبهه رشک ربع مسکونکرد صحرا را
به پستی در نمانیگر به آسودن نپردازی
غبارپرفشان هم دوشگردونکرد صحرا را
دماغ اهل مشرب با فضولی برنمیآید
هجوم این عمارتها دگرگونکرد صحرا را
ز خودداری ندانستیم قدر عیش آزادی
دل غافل بهکنج خانه مدفونکرد صحرا را
ندانم گردباد از مکتب فکرکه میآید
کهاین یک مصرع پیچیده موزونکردصحرارا
به قدر وسعت است آماده استعداد ننگی هم
بلندی ننگ چین بردامن افزونکرد صحرارا
غبارم را ندانم در چه عالم افکند یارب
غم آزادییکز شهر بیرونکرد صحرا را
بهکشتی از دل مأیوس باید بگذرم بیدل
شکستاینآبلهچندانکهجیحونکردصحرا را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.