۳۸۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۲۵

دُعا گویی‌‌ست کارِ من، بگویم تا نَطَق دارم
قبولِ تو دُعاها را، بر آن باری چه حَق دارم

به گِردِ شمع سَمْعِ تو، دُعاهایَم‌ هَمی‌گردد
از آن چون پَرِّ پروانه، دُعایِ مُحْتَرَق دارم

به دارُالْکُتبِ حاجاتم دَرآ، که بَهرِ اِصْغایَت
صُحُف فوقِ صُحُف دارم، وَرَق زیرِ وَرَق دارم

سَرَم در چَرخْ کِی گُنجَد؟ که سَر بخشیدهٔ فَضْل است
دِلَم شاد است و می‌گوید غَمِ رَبِّ الْفَلَق دارم

چو شاخِ بید، اندیشه زِ هر بادی اگر پیچَد
چو بیخِ سِدْرهٔ خَضْرا، اصولِ مُتَّفق دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.