۳۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۸۸

ای نَفْسِ کُلْ صورت مَکُن، وِیْ عقلِ کُلْ بِشْکَن قَلَم
ای مَردِ طالِبْ کَم طَلَب بر آبِ جو نَقْشِ قَدَم

ای عاشقِ صافی رَوان، رو صافْ چون آبِ رَوان
کین آبِ صافی بی‌گِرِه، جان می‌فَزایَد دَم به دَم

از بادْ آبِ بی‌گِرِه، گَر ساعتی پوشَد زِرِه
بر آبِ جو تُهْمَت مَنِه، کو را نه ترس است و نه غَم

در نَقْشْ بی‌نَقْشی بِبین، هر نَقْش را صد رنگ و بو
در بَرگْ بی‌بَرگی نِگَر، هر شاخ را باغِ اِرَم

زان صورتِ صورت گُسِل، کو مَنْبَعِ جان است و دل
تَن ریخته از شَرمِ او، بُگْریخته جانْ در حَرَم

از باده و از بادِ او، بس بَنده و آزادِ او
چون کانْ فُروبُرده نَفَس، چون کُهْ بَرآوَرْده شِکَم

از بَحرْ گویم یا زِ دُر، یا از نَفاذِ حُکْمِ مُر
نی، از مَقالَت هم بِبُر، می‌تازْ تا پایِ عَلَم

چپْ راست دان این راه را، در چاه دان این جاه را
چون سویِ موجِ خون رَوی، در خون بُوَد خوانِ کَرَم

در آتشْ آبی تَعبیه، در آبْ آتش تَعبیه
در آتَشَش جانْ در طَرَب، در آبِ او دلْ در نَدَم

یا منْ وَلی اِنْعامِنا، ثَبِّتْ لَنا اَقْدامَنا
ای بی‌تو راحت‌ها عَنا، ای بی‌تو صِحَّت‌ها سَقَم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.