۳۴۰ بار خوانده شده

لاله صحرایم از طرف خیابانم برید

لاله صحرایم از طرف خیابانم برید
در هوای دشت و کهسار و بیابانم برید

روبهی آموختم از خویش دور افتاده ام
چاره پردازن به آغوش نیستانم برید

در میان سینه حرفی داشتم گم کرده ام
گرچه پیرم پیش ملای دبستانم برید

ساز خاموشم نوای دیگری دارم هنوز
آنکه بازم پرده گرداند پی آنم برید

در شب من آفتاب آن کهن داغی بس است
این چراغ زیر فانوس از شبستانم برید

من که رمز شهریاری با غلامان گفته ام
بندهٔ تقصیر وارم پیش سلطانم برید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شراب میکدهٔ من نه یادگار جم است
گوهر بعدی:سخن تازه زدم کس بسخن وا نرسید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.