۳۳۰ بار خوانده شده

بر خیز که آدم را هنگام نمود آمد

بر خیز که آدم را هنگام نمود آمد
این مشت غباری را انجم به سجود آمد

آن راز که پوشیده در سینهٔ هستی بود
از شوخی آب و گل در گفت و شنود آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دو عالم را توان دیدن بمینائی که من دارم
گوهر بعدی:مه و ستاره که در راه شوق هم سفرند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.