۳۳۹ بار خوانده شده

نوای مزدور

ز مزد بندهٔ کرپاس پوش محنت کش
نصیب خواجهٔ ناکرده کار رخت حریر

ز خوی فشانی من لعل خاتم والی
ز اشک کودک من گوهر ستام امیر

ز خون من چو زلو فربهی کلیسا را
بزور بازوی من دست سلطنت همه گیر

خرابه رشک گلستان ز گریهٔ سحرم
شباب لاله و گل از طراوت جگرم

بیا که تازه نوا می تراود از رگ ساز
مئی که شیشه گدازد به ساغر اندازیم

مغان و دیر مغان را نظام تازه دهیم
بنای میکده های کهن بر اندازیم

ز رهزنان چمن انتقام لاله کشیم
به بزم غنچه و گل طرح دیگر اندازیم

به طوف شمع چو پروانه زیستن تا کی؟
ز خویش اینهمه بیگانه زیستن تا کی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قسمت نامهٔ سرمایه دار و مزدور
گوهر بعدی:آزادی بحر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.