۳۱۶ بار خوانده شده

دانهٔ سبحه به زنار کشیدن آموز

دانهٔ سبحه به زنار کشیدن آموز
گر نگاه تو دو بین است ندیدن آموز

پا ز خلوت کدهٔ غنچه برون زن چو شمیم
با نسیم سحر آمیز و وزیدن آموز

آفریدند اگر شبنم بی مایه ترا
خیز و بر داغ دل لاله چکیدن آموز

اگرت خار گل تازه رسی ساخته اند
پاس ناموس چمن دار و خلیدن آموز

باغبان گر ز خیابان تو بر کند ترا
صفت سبزه دگر باره دمیدن آموز

تا تو سوزنده تر و تلخ تر آئی بیرون
عزلت خم کده ئی گیر و رسیدن آموز

تا کجا در ته بال دگران می باشی
در هوای چمن آزاده پریدن آموز

در بتخانه زدم مغبچگانم گفتند
آتشی در حرم افروز و تپیدن آموز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تیر و سنان و خنجر و شمشیرم آرزوست
گوهر بعدی:ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.