۳۱۹ بار خوانده شده

بیار باده که گردون بکام ما گردید

بیار باده که گردون بکام ما گردید
مثال غنچه نواها ز شاخسار دمید

خورم بیاد تنک نوشی امام حرم
که جز به صحبت یاران رازدان نچشید

فزون قبیلهٔ آن پخته کار باد که گفت
چراغ راه حیات است جلوهٔ امید

نوا ز حوصلهٔ دوستان بلند تر است
غزل سرا شدم آنجا که هیچکس نشنید

عیار معرفت مشتری است جنس سخن
خوشم از آنکه متاع مرا کسی نخرید

ز شعر دلکش اقبال میتوان در یافت
که درس فلسفه میداد و عاشقی ورزید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:خوش آنکه رخت خرد را به شعله‌ای می سوخت
گوهر بعدی:تیر و سنان و خنجر و شمشیرم آرزوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.