۳۰۴ بار خوانده شده

خوش آنکه رخت خرد را به شعله‌ای می سوخت

خوش آنکه رخت خرد را به شعله‌ای می سوخت
مثال لاله متاعی ز آتشی اندوخت

تو هم ز ساغر می چهره را گلستان کن
بهار خرقه فروشی به صوفیان آموخت

دلم تپید ز محرومی فقیه حرم
که پیر میکده جامی به فتوئی نفروخت

مسنج قدر سرود از نوای بی اثرم
ز برق نغمه توان حاصل سکندر سوخت

صبا به گلشن ویمر سلام ما برسان
که چشم نکته وران خاک آن دیار افروخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آشنا هر خار را از قصهٔ ما ساختی
گوهر بعدی:بیار باده که گردون بکام ما گردید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.