۳۰۰ بار خوانده شده

خطاب به مخدرات اسلام

ای ردایت پردهٔ ناموس ما
تاب تو سرمایهٔ فانوس ما

طینت پاک تو ما را رحمت است
قوت دین و اساس ملت است

کودک ما چون لب از شیر تو شست
لااله آموختی او را نخست

می تراشد مهر تو اطوار ما
فکر ما گفتار ما کردار ما

برق ما کو در سحابت آرمید
بر جبل رخشید و در صحرا تپید

ای امین نعمت آئین حق
در نفسهای تو سوز دین حق

دور حاضر تر فروش و پر فن است
کاروانش نقد دین را رهزن است

کور و یزدان ناشناس ادراک او
ناکسان زنجیری پیچاک او

چشم او بیباک و ناپرواستی
پنجهٔ مژگان او گیراستی

صید او آزاد خواند خویش را
کشتهٔ او زنده داند خویش را

آب بند نخل جمعیت توئی
حافظ سرمایهٔ ملت توئی

از سر سود و زیان سودا مزن
گام جز بر جادهٔ آبا مزن

هوشیار از دستبرد روزگار
گیر فرزندان خود را در کنار

این چمن زادان که پر نگشاده اند
ز آشیان خویش دور افتاده اند

فطرت تو جذبه ها دارد بلند
چشم هوش از اسوهٔ زهرا مبند

تا حسینی شاخ تو بار آورد
موسم پیشین بگلزار آورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در معنی اینکه سیدة النساء فاطمة الزهراء اسوه کامله ایست برای نساء اسلام
گوهر بعدی:قل هوالله احد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.