۲۹۵ بار خوانده شده

سوگند

لاله رویی بر گل سرخی نگاشت
کز سیه چشمان نگیرم دلبری

از لب من کس نیابد بوسه ای
وز کف من کس ننوشد ساغری
تا نبفتد پایش اندر بند ها
یاد کرد آن تازه گل سوگند ها

ناگهان باد صبا دامن کشان
سوی سرو و لاله شمشاد رفت

فارغ از پیمان نگشته نازنین
کز نسیمی برگ گل بر باد رفت
خنده زد گل بر رخ دلبند او
کآن چنان بر باد شد سوگند او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گنجینه دل
گوهر بعدی:گل یخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.