۳۵۸ بار خوانده شده

پاداش نیکی

من نگویم ترک آیین مروت کن ولی
این فضیلت با تو خلق سفله را دشمن کند

تار و پودش را ز کین توزی همی خواهند سوخت
هر که همچون شمع بزم دیگران روشن کند

گفت با صاحبدلی مردی که بهمان در نهفت
قصد دارد تا به تیغت سر جدا از تن کند

نیکمردش گفت باور نایدم این گفته ز آنک
من باو نیکی نکردم تا بدی با من کند

میکنند از دشمنی نا دوستان با دوستان
آنچه آتش با گیاه و برق با خرمن کند

دور شو زین مردم نا اهل دور از مردمی
دیو گردد هر که آمیزش به اهریمن کند

منزلت خواهی مکان در کنج تنهایی گزین
گنج گوهر بین که در ویرانه ها مسکن کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سرنوشت
گوهر بعدی:رازداری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.