۴۸۰ بار خوانده شده

سرا پا آتشم

تا قیامت می دهد گرمی به دنیا آتشم
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم

شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم

چیست عالم آتشی با آب و خاک آمیخته
من نه از خاکم نه از آبم که تنها آتشم

شمع لرزان وجودم را شبی آرام نیست
روزها افسرده ام چون آب و شبها آتشم

اشک جانسوزم اثر ها چون شرر باشد مرا
قطره آبم به چشم خلق اما آتشم

در رگ و در ریشه من این همهگرمی ز چیست؟
شور عشقم یا شراب کهنه ام یا آتشم؟

از حریم خواجه شیراز می آیم رهی
پای تا سرمستی و شورم سراپا آتشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آغوش صحرا
گوهر بعدی:آشیانهٔ تهی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.